English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 269 (3901 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
up and down U بالا و پایین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hierarchies U روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy U روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
plotter U چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotters U چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
feint U حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted U حرکت از میله بالا به میله پایین
feinting U حرکت از میله بالا به میله پایین
feints U حرکت از میله بالا به میله پایین
status U خط ی در بالا یا پایین صفحه که اطلاعات در مورد کار جاری میدهد روی
draft U چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
drafted U چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
drafts U چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
horizontal U دراز کشیدن به صورت تخت یا حرمت از طرفی به طرف دیگر و نه از بالا به پایین
bump U بالا و پایین رفتن
elevation U تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
elevations U تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
uppercut U ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
uppercuts U ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
hunting U حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
migration U انتقال داده بین وسیله با تقدم بالا یا line-on با تقدم پایین یا line-off
swaying U بالا و پایین رفتن ناو
fluctuating U حرکت به بالا و پایین
fluctuate U حرکت به بالا و پایین
fluctuated U حرکت به بالا و پایین
fluctuates U حرکت به بالا و پایین
fluctuation U حرکت به بالا و پایین
top down U از بالا به پایین
top-down U از بالا به پایین
tamp U بوسیله ضربات متوالی بالا یا پایین راندن
heaving U بالا و پایین رفتن ناو
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
scroll U برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
scroll U متن نمایش داده شده که در هر لحظه یک خط بالا یا پایین صفحه می رود
scroll U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scrolls U برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
scrolls U متن نمایش داده شده که در هر لحظه یک خط بالا یا پایین صفحه می رود
scrolls U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
arrow keys U مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
band project filter U فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
bottom up U از پایین به بالا
bottom up method U ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
bottom up programming U ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
bottom up technique U روش اجرا از پایین به بالا
count down U از بالا به پایین شمردن شمارش معکوس
dandle U بالا و پایین انداختن
dead center position U نقطه مرگ بالا یا پایین
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
hair stroke U خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
halliard U طناب ویژه بالا و پایین بردن بادبان یاپرچم
high/low/close/open graph U نمودار بالا / پایین / بسته /باز
highlight bar U میلهای که کاربر بالا و پایین میکند تا لیستی از موضوعات مورد انتخاب را ببینید
jigging U بالا و پایین بردن طعمه در اب
jitter U خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش
jounce U بشدت بالا و پایین پریدن
jungle gym U چهارچوبی که اطفال روی ان تاب خورده و بالا و پایین میروند
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
roll scroll U متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
square wave U باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
three state logic U : بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
top down development U توسعه از بالا به پایین
top down programming U برنامه سازی از بالا به پایین
vertical diagraph U شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
see-saw U بالا و پایین روی
see-sawed U بالا و پایین روی
see-sawing U بالا و پایین روی
see-saws U بالا و پایین روی
yo-yo U بالا و پایین رونده
yo-yos U بالا و پایین رونده
Other Matches
downhaul U پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses U پایین دادن لوله پایین اوردن
depress U پایین دادن لوله پایین اوردن
down U سوی پایین بطرف پایین
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
further down U پایین تر
neath or neath U پایین
shortest U پایین تر
shorter U پایین تر
short U پایین تر
below <adv.> U در پایین
neath or neath U پایین تر
lower U پایین تر
below U پایین
hereafter <adv.> U در پایین
lower limit U حد پایین
lowered U پایین تر
bottoms U پایین
lower most U پایین تر
infara U پایین تر
sub- U یا پایین تر
bottom U پایین
thereinafter [archaic or formal] <adv.> U در پایین
hereinafter [formal] <adv.> U در پایین
subteen U پایین تر از سن 31
subatmospheric U پایین تر از جو
down U پایین
vide infara U پایین
tailwater U پایین اب
flat U پایین
down stairs U پایین
flattest U پایین
submiss U پایین
low level U پایین
beneath U پایین تر
shitu U پایین
dowm U پایین
low U پایین
infara U پایین
beneath U پایین
bal U از مچ پا به پایین
lowers U پایین تر
lowering U پایین تر
hypogenous U پایین رو
underneath U پایین
lower U پایین
de- U پایین
infrahuman U پایین تر از انسان
subordinates U فرعی پایین تر
subordinating U فرعی پایین تر
beneath U از زیر پایین تر از
on the down grade U پایین رونده
low U پایین اهسته
feet U پایین دامنه
low U پایین ضعیف
depressions U پایین دادن
depression U پایین دادن
downward U روبه پایین
lowermost U پایین ترین
low order U پایین رتبه
overhand U از پایین ببالا
descend U پایین امدن
descends U پایین امدن
prolapse U پایین افتادگی
prolapse U پایین افتادن
prolapsus U پایین افتادگی
the masses U دستههای پایین تر
pushdown U پایین فشردنی
push down stack U پایین فشردنی
res U noitaloseR پایین
low level U در سطح پایین
low order U مرتبه پایین
low pass U پایین گذر
lowpass U پایین گذار
degrades U پایین دادن
degrade U پایین دادن
lower threshold U استانه پایین
lower most U پایین ترین
mean low water U اب پایین میانگین
lower mast U دکل پایین
neath or neath U پایین زیرین
lower limit U کران پایین
nether world U جهان پایین
nutant U پایین افتاده
nutate U پایین افتادن
oars down U پارو پایین
low resolution U وضوح پایین
low resolution U تفکیک پایین
submaxilla U ارواره پایین
the lower world U جهان پایین
to set down U پایین اوردن
lower bound U کران پایین
to sink in the scale U پایین رفتن
low wing U بال پایین
low altitude U ارتفاع پایین
low activity U فعالیت پایین
downstairs U طبقه پایین
nether U زیر پایین
nether U واقع در پایین
downward U پایین زیرین
drives U ضربه از پایین
drive U ضربه از پایین
look down U پایین امدن
let down U پایین کردن
undermost U پایین ترین
to reach down U پایین اوردن
low energy U انرژی پایین
comedown U پایین رفتن
the valley lies below U ده در پایین است
lowest U پایین ترین
to beat down U پایین اوردن
to bring down U پایین اوردن
lower class U طبقه پایین
lower classes U طبقه پایین
to come down U پایین امدن
to get down U پایین رفتن
to go down U پایین رفتن
to let down U پایین کردن
to look down U پایین امدن
low frequency U فرکانس پایین
uoppon pyon soon koot U کف دست پایین
alow U روبه پایین
catabatic U پایین اینده
desceht U پایین امدن
down current U جریان رو به پایین
downtrend U سیربطرف پایین
minor U پایین رتبه
down draft U جریان رو به پایین
bottommost U پایین ترین
foot U پایین بادبان
decurrent U پایین افتاده
hereinbelow U ازاین پایین تر
downward compatibility U سازگارمتمایل به پایین
face down feed U خورد رو به پایین
dim light U نور پایین
subordinate U فرعی پایین تر
downward travel U ضربه رو به پایین
downward swing U نوسان رو به پایین
downward movement U حرکت رو به پایین
downward compatible U سازگار رو به پایین
disrate U پایین اوردن
go dan barai U رد کردن از پایین
go down U پایین رفتن
download U بارگیری پایین
downward stroke U ضربه رو به پایین
downmost U پایین ترین
downfeed U تغذیه رو به پایین
bate U پایین اوردن
shutting U پایین اوردن
shuts U پایین اوردن
shut U پایین اوردن
At lower levels. U در سطوح پایین تر
downstream U پایین دست
downstream U پایین رود
down stroke U ضربه رو به پایین
downfield U میدان پایین
From top to bottom. U ازبالاتا پایین
hereinbelow U در پایین این
subordinated U فرعی پایین تر
breast U نورد پایین
lee U پایین باد
low level format U فرمت سطح پایین
low frequency furnace U کوره فرکانس پایین
deflection U پایین افتادگی واخمش
dip U پایین امدن سرازیری
low frequency filter U صافی فرکانس پایین
deflections U پایین افتادگی واخمش
the low absorbance method U روش جذب پایین
tenth rate U پایین ترین درجه
tenth rate U از پایین ترین جنس
submaxilla U وابسته به استخوان فک پایین
bottom dead cente U نقطه مرگ پایین
down hand welding U جوشکاری پایین دستی
inferior U پایین رتبه فرعی
low frequency range U حیطه فرکانس پایین
down sprue U لوله پایین دست
flattest U یکنواخت پایین دست
low frequency source U منبع فرکانس پایین
flat U یکنواخت پایین دست
subalternate U شخص پایین رتبه
low frequency valve U لامپ فرکانس پایین
low frequency wave U موج فرکانس پایین
low heat value U مقدار حرارتی پایین
low frequency generator U مولد فرکانس پایین
low frequency transformer U ترانسفورماتور فرکانس پایین
dips U پایین امدن سرازیری
inferiors U پایین رتبه فرعی
come down the steps U از پلگان بیایید پایین
flatten U نیم نت پایین امدن
flattens U نیم نت پایین امدن
low temperature U درجه حرارت پایین
low resolution U تفکیک پذیری پایین
undermentioned <adj.> U بیان شده در پایین
mentioned below [often postpos.] <adj.> U بیان شده در پایین
low res graphics U گرافیک با وضوح پایین
Recent search history Forum search
2مهرآسا
1popsicle
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1The outright abolition of the death penalty.
3she brought disgrace on the family.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1Soar
1توضیحات پایین صفحه
1preppy
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com